صفحات

۱۳۹۲ آذر ۹, شنبه

حکم اعدام و سی سال تبعید برای زندانی 55 ساله!

نگاره: ‏حکم اعدام و سی سال تبعید برای زندانی 55 ساله!

https://www.facebook.com/zendani.siasi

رشید آخکندی ۵۵ ساله، متاهل و ساکن شهر سقز در مورخه‌ ۲۱ فروردین ماه سال ۸۷ در شهر اصفهان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
این زندانی در ۳۱ تیرماه سال ۸۷ در شعبه‌ یک دادگاه انقلاب شهر سقز به ریاست قاضی شایق به اتهام محاربه از طریق عضویت در احزاب کُرد مخالف، به اعدام و سی سال تبعید به زندان میناب محکوم شد.

بعد از اعتراض او وکیل وی سعید شیخی، پرونده‌ به شعبه‌ ۵ تجدید نظر استان کردستان ارسال و ۳۱ تیرماه سال ۸۸ حکم اعدام تائید شد. بعد از اعتراض مجدد به این حکم پرونده به شعبه‌ ۸ دیوان عالی کشور ارسال شد و در ۳۱ مردادماه سال ۸۸ حکم اعدام تائید شد.

این زندانی هم اکنون در زندان شهر سقز به سر می‌برد و به دلیل قطعیت حکم اعدام وی در دیوان عالی کشور و ارسال پرونده جهت اجرای حکم به دایره اجرای احکام هر لحظه احتمال اجرای حکم این زندان وجود دارد.

فعالان در تبعید‏
رشید آخکندی ۵۵ ساله، متاهل و ساکن شهر سقز در مورخه‌ ۲۱ فروردین ماه سال ۸۷ در شهر اصفهان توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
این زندانی در ۳۱ تیرماه سال ۸۷ در شعبه‌ یک دادگاه انقلاب شهر سقز به ریاست قاضی شایق به اتهام محاربه از طریق عضویت در احزاب کُرد مخالف، به اعدام و سی سال تبعید به زندان میناب محکوم شد.

بعد از اعتراض او وکیل وی سعید شیخی، پرونده‌ به شعبه‌ ۵ تجدید نظر استان کردستان ارسال و ۳۱ تیرماه سال ۸۸ حکم اعدام تائید شد. بعد از اعتراض مجدد به این حکم پرونده به شعبه‌ ۸ دیوان عالی کشور ارسال شد و در ۳۱ مردادماه سال ۸۸ حکم اعدام تائید شد.

این زندانی هم اکنون در زندان شهر سقز به سر می‌برد و به دلیل قطعیت حکم اعدام وی در دیوان عالی کشور و ارسال پرونده جهت اجرای حکم به دایره اجرای احکام هر لحظه احتمال اجرای حکم این زندان وجود دارد.

 
 

۱۳۹۲ آذر ۶, چهارشنبه

روحاني به اعدامها در دوره رياست جمهوري اش اشاره نکرد تا اعلام کند که فقط در اين زمينه بسيار موفق بوده است


نگاره: ‏روحاني به اعدامها در دوره رياست جمهوري اش اشاره نکرد تا اعلام کند که فقط در اين زمينه بسيار موفق بوده است!

https://www.facebook.com/zendani.siasi

بيش از ٣۰۰ نفر در دوره ۱۰۰ روزه حکومت معتدل جناب روحاني جلاد لبخند بر لب٬ به آرامي و بي سر و صدا اعدام شدند. جنبش ملي اسلامي و دنبالچه هاي حکومت اسلامي در اين مورد سکوت کرده و اکنون مشغول ابراز خوشحالي از توافقات هسته اي رژيم اسلامي هستند.

روز سه شنبه ۵ آذر ماه ۱٣۹۲٬ زندان قزل حصار روزي خونين را پشت سر گذاشت. قتل دسته جمعي ۱۰ مرد و يک زن٬ به اتهام مواد مخدر٬ اينرا البته قبلا به زندانيان اعلام کرده بودند٬ گفته بودند با اعلام نتايج ژنو ٬ همه شما را اعدام خواهيم کرد. اولين اعدام دسته جمعي بعد از اين توافقات روز سه شنبه در قزل حصار انجام شد. و زندانياني که در اين قتلگاه در انتظار اجراي حکم اعدام هستند٬ به اعتصاب غذا دست زدند. هرانا اعلام کرد که ۱۸۰۰ نفر در اعتصاب غذا هستند. اين زندان ۲۰۰۰ نفر محکوم به اعدام دارد. گروگانهايي که رژيم فاشيست اسلامي آنها را نگه داشته تا هر گاه بخواهد زهر چشم بگيرد دسته دسته آنها را اعدام کند.

روحاني براي وقت خريدن و نجات دادن نظام اشان از دست مردمي خشمگين و منزجر از آخوند و حکومت اسلامي٬ ميخواهد بکشد و از طريق چوبه هاي دار مردم را ساکت کند. از آنطرف پروسه کوتاه آمدن رژيم اسلامي و عقب نشيني رژيم از شعارهاي ضد امريکايي و زانو زدنش در مقابل امريکا و دوول غربي را بعنوان پيروزي به افکار عمومي بفروشد تا مانع بهم ريختن اوضاع و از دست رفتن کنترل شود.

کميته بين المللي عليه اعدام ضمن محکوم کردن شديد جنايات و قتل ۱۱ نفر در قزل حصار به همه مردم آزاده در ايران ميگويد که اعتراض به اعدامها در ايران٬ اعتراض و مبارزه عليه کليت اين حکومت نکبت اسلامي است. بايد متحدانه عليه اعدامها بپا خاسته و بهر طريق ممکن اعتراض کنيم.

کميته بين المللي عليه اعدام
۲۷ نوامبر ۲۰۱٣‏
بيش از ٣۰۰ نفر در دوره ۱۰۰ روزه حکومت معتدل جناب روحاني جلاد لبخند بر لب٬ به آرامي و بي سر و صدا اعدام شدند. جنبش ملي اسلامي و دنبالچه هاي حکومت اسلامي در اين مورد سکوت کرده و اکنون مشغول ابراز خوشحالي از توافقات هسته اي رژيم اسلامي هستند.

روز سه شنبه ۵ آذر ماه ۱٣۹۲٬ زندان قزل حصار روزي خونين را پشت سر گذاشت. قتل دسته جمعي ۱۰ مرد و يک زن٬ به اتهام مواد مخدر٬ اينرا البته قبلا به زندانيان اعلام کرده بودند٬ گفته بودند با اعلام نتايج ژنو ٬ همه شما را اعدام خواهيم کرد. اولين اعدام دسته جمعي بعد از اين توافقات روز سه شنبه در قزل حصار انجام شد. و زندانياني که در اين قتلگاه در انتظار اجراي حکم اعدام هستند٬ به اعتصاب غذا دست زدند. هرانا اعلام کرد که ۱۸۰۰ نفر در اعتصاب غذا هستند. اين زندان ۲۰۰۰ نفر محکوم به اعدام دارد. گروگانهايي که رژيم فاشيست اسلامي آنها را نگه داشته تا هر گاه بخواهد زهر چشم بگيرد دسته دسته آنها را اعدام کند.

روحاني براي وقت خريدن و نجات دادن نظام اشان از دست مردمي خشمگين و منزجر از آخوند و حکومت اسلامي٬ ميخواهد بکشد و از طريق چوبه هاي دار مردم را ساکت کند. از آنطرف پروسه کوتاه آمدن رژيم اسلامي و عقب نشيني رژيم از شعارهاي ضد امريکايي و زانو زدنش در مقابل امريکا و دوول غربي را بعنوان پيروزي به افکار عمومي بفروشد تا مانع بهم ريختن اوضاع و از دست رفتن کنترل شود.

کميته بين المللي عليه اعدام ضمن محکوم کردن شديد جنايات و قتل ۱۱ نفر در قزل حصار به همه مردم آزاده در ايران ميگويد که اعتراض به اعدامها در ايران٬ اعتراض و مبارزه عليه کليت اين حکومت نکبت اسلامي است. بايد متحدانه عليه اعدامها بپا خاسته و بهر طريق ممکن اعتراض کنيم.

کميته بين المللي عليه اعدام
۲۷ نوامبر ۲۰۱٣

۱۳۹۲ آبان ۳۰, پنجشنبه

مریم شفیع‌پور، فعال دانشجویی که از روز پنج مرداد ماه امسال بازداشت شده و در زندان اوین است، با وجود برگزاری دادگاه همچنان در بلاتکلیفی به‌سرمی‌برد.

نگاره: ‏مریم شفیع‌پور، فعال دانشجویی که از روز پنج مرداد ماه امسال بازداشت شده و در زندان اوین است، با وجود برگزاری دادگاه همچنان در بلاتکلیفی به‌سرمی‌برد.

https://www.facebook.com/zendani.siasi

 با گذشت یک ماه از برگزاری دادگاه مریم شفیع پور به ریاست قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ اما تاکنون پرونده وی مسکوت مانده است. قاضی دادگاه نقص پرونده اعلام کرده و دوباره پرونده او را به بازپرسی برگردانده است. اما به‌رغم پیگیری‌های خانواده با گذاشتن وثیقه موافقت نشده و این فعال دانشجویی همچنان بلاتکلیف است.

گفتنی است، وی یک‌بار درپی وخاومت حالش به بیمارستان منتقل شده است و نیاز به مراقبت پزشکی دارد.

بازداشت مریم شفیع‌پور، دو هفته پس از آن صورت گرفت که ماموران امنیتی به منزل پدری او رفته و پس از سه ساعت بازرسی کامل منزل، لپ‌تاپ وی و یکی دیگر از اعضای خانواده و نیز دو دستگاه گوشی موبایل و برخی دست‌نوشته‌های او را با خود بردند. پس از انتقال او به زندان ماموران چند بار به منزل او مراجعه و برخی از وسایل شخصیش را با خود برده اند.

مریم شفیع‌پور، دانشجوی سابق دانشگاه بین‌المللی قزوین که پس از دو ترم تعلیق از تحصیل به دلیل فعالیت سیاسی از دانشگاه اخراج شده بود. وی همچنین از اعضای فعال ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در سال ۱۳۸۸ بوده است.

این فعال سابق دانشجویی پیش از این در سال ۸۹ به دلیل فعالیت های دانشجویی بر اساس حکم دادگاه انقلاب قزوین به یک سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.

 هرانا‏


با گذشت یک ماه از برگزاری دادگاه مریم شفیع پور به ریاست قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ اما تاکنون پرونده وی مسکوت مانده است. قاضی دادگاه نقص پرونده اعلام کرده و دوباره پرونده او را به بازپرسی برگردانده است. اما به‌رغم پیگیری‌های خانواده با گذاشتن وثیقه موافقت نشده و این فعال دانشجویی همچنان بلاتکلیف است.

گفتنی است، وی یک‌بار درپی وخاومت حالش به بیمارستان منتقل شده است و نیاز به مراقبت پزشکی دارد.

بازداشت مریم شفیع‌پور، دو هفته پس از آن صورت گرفت که ماموران امنیتی به منزل پدری او رفته و پس از سه ساعت بازرسی کامل منزل، لپ‌تاپ وی و یکی دیگر از اعضای خانواده و نیز دو دستگاه گوشی موبایل و برخی دست‌نوشته‌های او را با خود بردند. پس از انتقال او به زندان ماموران چند بار به منزل او مراجعه و برخی از وسایل شخصیش را با خود برده اند.

مریم شفیع‌پور، دانشجوی سابق دانشگاه بین‌المللی قزوین که پس از دو ترم تعلیق از تحصیل به دلیل فعالیت سیاسی از دانشگاه اخراج شده بود. وی همچنین از اعضای فعال ستاد انتخاباتی مهدی کروبی در سال ۱۳۸۸ بوده است.

این فعال سابق دانشجویی پیش از این در سال ۸۹ به دلیل فعالیت های دانشجویی بر اساس حکم دادگاه انقلاب قزوین به یک سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.

۱۳۹۲ آبان ۲۸, سه‌شنبه

پيام پرستو فروهر به مناسبت اعلام ممنوعيت برگزارى مراسم سالگرد فروهرها توسط وزارت اطلاعات

نگاره: ‏پيام پرستو فروهر به مناسبت اعلام ممنوعيت برگزارى مراسم سالگرد فروهرها توسط وزارت اطلاعات

برای آگاهی!
یکم آذرماه، پانزدهمین سالگرد قتل فجیع داریوش و پروانه فروهر فرامی‌رسد.
در روز چهارشنبه ۲۲ آبان‌ماه به روال سال‌های پیش به ایران آمدم تا امسال نیز این روز تلخ را در این سرزمین به سر کنم که جایگاه یادها، تلاش‌ها و آرزوهای پدرومادرم است، سرزمینی که همواره بیش از جان دوستش داشتند. به روال این سال‌ها سماجت و امید توشه‌ی راه کردم تا شاید امسال گشایشی در این ظلم ممتد پدید آید و بتوان در سالروز جنایت، یاد آن دو دلاور را گرامی داشت، که همواره پرتلاش، آزاده و حق گو زیستند و جان خویش نثار پایداری بر باورهایشان کردند.
در ابتدا برخی نویدهای خوشایند درباره‌ی امکان برگزاری آیین بزرگداشت شنیده می‌شد. برخورد مثبت مسئولان در وزارت کشور و فرمانداری تهران در برابر تقاضانامه ی کتبی ما نیز سبب خوشبینی بود. روز شنبه ۲۵ آبان ماه در یک تماس تلفنی برای فردای آن روز به یکی از دفترهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی فراخوانده شدم. آنچه در این نشست به من گفته شد آنچنان دوپهلو و پرابهام بود که تنها پس از پرسش های سمج و مکرر خود موفق به دریافت محتوای واقعی آن شدم. در ابتدا گفتند که برگزاری این مراسم در خانه مجاز خواهد بود. پس از چند جمله در باب لزوم حفظ نظم، که البته مورد توافق دو طرف است، اضافه کردند که "از شرکت گروهک ‌ها و ضدانقلاب و عناصر مشکوک که در صدد توطئه و جوسازی هستند جلوگیری خواهد شد". از آنجا که اینگونه واژه های مبهم و پراتهام مصداق مشخصی برای من ندارد سعی کردم با طرح پرسش های واضح منظورشان را دریابم. سرانجام دریافتم که خطابشان در واژه های ذکر شده به گستره‌ی وسیعی از شخصیت‌های سیاسی و هموندان نهادهای پرسابقه‌ی سیاسی و فرهنگی کشور ما ست، که بخش بزرگی از دگراندیشان جامعه را تشکیل می‌دهند. یادآوری کردم که پدرومادرم دو شخصیت سرشناس سیاسی، پایبند به مبارزه ی تشکیلاتی و همواره مدافع حقوق دگراندیشان بوده‌اند و بسیاری از نزدیکان و دوستدارانشان، که حق شرکت در این مراسم را دارند، متعلق به این طیف محترم هستند. پاسخی نگرفتم.
در برابر پرسش من که اگر از حضور همرزمان و همراهان سیاسی پدرومادرم و بطورکلی از حضور بخش بزرگی از دگراندیشان در این آیین جلوگیری خواهد شد، پس چه کسانی مجاز به ورود به خانه ی ما خواهند بود؟ پاسخ دادند "بستگان نسبی و سببی و همسایه‌ها". حالا لابد این افراد نیز بایستی پیش از ورود شناسنامه و شجرنامه و مدرک اثبات همسایگی به مأموران ارائه دهند! حیف شد که نپرسیدم.
آنچه نوشتم شرح آن چیزی است که حدود مجاز برای برگزاری مراسم بزرگداشت داریوش و پروانه فروهر تعیین و به طور رسمی به من گفته شده است.
به باور من این شیوه تنها سرپوشی ست بر همان ممنوعیت‌هایی که در هفت سال گذشته به ناحق بر ما تحمیل شده است. می‌خواهند ممنوعیت را اعمال کنند اما از بیان واضح آن طفره بروند و نام دیگری برای آن جعل کنند. در طی این سال‌ها بارها و بارها با تحریف و جعل مفاهیم روبرو شده‌ام؛ مخدوش کردن حقایق از سوی مسئولان قضایی، زیر نام دادرسی پرونده‌ی قتل پدرومادرم واضح‌ترین و دردناک‌ترین این جعل‌ها بوده است.
تن دادن به اینگونه تحریف‌ها و تحمیل‌های فرمایشی توهین به باورها و معیارهایی ست که زندگی و مرگ پرافتخار داریوش و پروانه فروهر را رقم زد. برگزاری یک گردهم‌آیی دست‌آموز و فرمایشی در سالروز قتل آن دو توهین به شجاعت و استواری آنان ست. یادشان را در اعتراض به ظلم می‌توان گرامی داشت، نه در تن دادن به تحمیل.
اگرچه امسال نیز به این روند تحمیلی و ممنوعیت برگزاری آیینی درخور داریوش و پروانه فروهر اعتراض کردم اما این بار نیز اعتراض ها بی‌نتیجه ماند. … آن‌ها زور دارند و ظلم پیشه کرده اند و ما صبر داریم و امید به آینده بسته‌ایم، کاش شجاعت و جسارت جانباختگانمان را نیز گاهی داشته باشیم.
یاد آنان زنده باد که در راه آزادی ایران جان باختند.
پرستو فروهر
تهران، ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۲‏
برای آگاهی!
یکم آذرماه، پانزدهمین سالگرد قتل فجیع داریوش و پروانه فروهر فرامی‌رسد.
در روز چهارشنبه ۲۲ آبان‌ماه به روال سال‌های پیش به ایران آمدم تا امسال نیز این روز تلخ را در این سرزمین به سر کنم که جایگاه یادها، تلاش‌ها و آرزوهای پدرومادرم است، سرزمینی که همواره بیش از جان دوستش داشتند. به روال این سال‌ها سماجت و امید توشه‌ی راه کردم تا شاید امسال گشایشی در این ظلم ممتد پدید آید و بتوان در سالروز جنایت، یاد آن دو دلاور را گرامی داشت، که همواره پرتلاش، آزاده و حق گو زیستند و جان خویش نثار پایداری بر باورهایشان کردند.
در ابتدا برخی نویدهای خوشایند درباره‌ی امکان برگزاری آیین بزرگداشت شنیده می‌شد. برخورد مثبت مسئولان در وزارت کشور و فرمانداری تهران در برابر تقاضانامه ی کتبی ما نیز سبب خوشبینی بود. روز شنبه ۲۵ آبان ماه در یک تماس تلفنی برای فردای آن روز به یکی از دفترهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی فراخوانده شدم. آنچه در این نشست به من گفته شد آنچنان دوپهلو و پرابهام بود که تنها پس از پرسش های سمج و مکرر خود موفق به دریافت محتوای واقعی آن شدم. در ابتدا گفتند که برگزاری این مراسم در خانه مجاز خواهد بود. پس از چند جمله در باب لزوم حفظ نظم، که البته مورد توافق دو طرف است، اضافه کردند که "از شرکت گروهک ‌ها و ضدانقلاب و عناصر مشکوک که در صدد توطئه و جوسازی هستند جلوگیری خواهد شد". از آنجا که اینگونه واژه های مبهم و پراتهام مصداق مشخصی برای من ندارد سعی کردم با طرح پرسش های واضح منظورشان را دریابم. سرانجام دریافتم که خطابشان در واژه های ذکر شده به گستره‌ی وسیعی از شخصیت‌های سیاسی و هموندان نهادهای پرسابقه‌ی سیاسی و فرهنگی کشور ما ست، که بخش بزرگی از دگراندیشان جامعه را تشکیل می‌دهند. یادآوری کردم که پدرومادرم دو شخصیت سرشناس سیاسی، پایبند به مبارزه ی تشکیلاتی و همواره مدافع حقوق دگراندیشان بوده‌اند و بسیاری از نزدیکان و دوستدارانشان، که حق شرکت در این مراسم را دارند، متعلق به این طیف محترم هستند. پاسخی نگرفتم.
در برابر پرسش من که اگر از حضور همرزمان و همراهان سیاسی پدرومادرم و بطورکلی از حضور بخش بزرگی از دگراندیشان در این آیین جلوگیری خواهد شد، پس چه کسانی مجاز به ورود به خانه ی ما خواهند بود؟ پاسخ دادند "بستگان نسبی و سببی و همسایه‌ها". حالا لابد این افراد نیز بایستی پیش از ورود شناسنامه و شجرنامه و مدرک اثبات همسایگی به مأموران ارائه دهند! حیف شد که نپرسیدم.
آنچه نوشتم شرح آن چیزی است که حدود مجاز برای برگزاری مراسم بزرگداشت داریوش و پروانه فروهر تعیین و به طور رسمی به من گفته شده است.
به باور من این شیوه تنها سرپوشی ست بر همان ممنوعیت‌هایی که در هفت سال گذشته به ناحق بر ما تحمیل شده است. می‌خواهند ممنوعیت را اعمال کنند اما از بیان واضح آن طفره بروند و نام دیگری برای آن جعل کنند. در طی این سال‌ها بارها و بارها با تحریف و جعل مفاهیم روبرو شده‌ام؛ مخدوش کردن حقایق از سوی مسئولان قضایی، زیر نام دادرسی پرونده‌ی قتل پدرومادرم واضح‌ترین و دردناک‌ترین این جعل‌ها بوده است.
تن دادن به اینگونه تحریف‌ها و تحمیل‌های فرمایشی توهین به باورها و معیارهایی ست که زندگی و مرگ پرافتخار داریوش و پروانه فروهر را رقم زد. برگزاری یک گردهم‌آیی دست‌آموز و فرمایشی در سالروز قتل آن دو توهین به شجاعت و استواری آنان ست. یادشان را در اعتراض به ظلم می‌توان گرامی داشت، نه در تن دادن به تحمیل.
اگرچه امسال نیز به این روند تحمیلی و ممنوعیت برگزاری آیینی درخور داریوش و پروانه فروهر اعتراض کردم اما این بار نیز اعتراض ها بی‌نتیجه ماند. … آن‌ها زور دارند و ظلم پیشه کرده اند و ما صبر داریم و امید به آینده بسته‌ایم، کاش شجاعت و جسارت جانباختگانمان را نیز گاهی داشته باشیم.
یاد آنان زنده باد که در راه آزادی ایران جان باختند.
پرستو فروهر
تهران، ۲۷ آبان ماه ۱۳۹۲

۱۳۹۲ آبان ۲۳, پنجشنبه

اعتراض به موج توقف ناپذیر اعدام ها در ایران


  یک گروه از خانوادههای جانباختگان راه آزادی و مدافعان ایرانی حقوق بشر در بروکسل با خانم باربارا لوخ بیهلر، مسئول کمیسیون حقوق بشر در پارلمان اروپا و علی بورتاگل، مسئول دفتر خانم تاریا کرنبرگ، رئیس هیات پارلمان اروپا در روابط با ایران، دیدار کردند. در این دیدار نمایندگان ایرانی خواهان توقف اعدام ها و آزادی زندانیآن سیاسی شدند.
در آغاز این جلسه، خانم لخ بیهلر اطلاع داد که جمهوری إسلامی بعد از نشست ٢٦ سپتامبر کمیسیون حقوق بشر پارلمان اروپا، در بیانیه ای ادعا نموده که اعدام های سیاسی در ایران فقط شامل اعضای گروه های تروریستی است.

خانم مرسده محسنی یکی از اعضای گروه ایرانی، از باربارا لوخ بیهلر برای همراهی و همگامی وی با خانواده های جانباختگان تشکر نمود و از کوشش های او برای آزادی أرش صادقی قدردانی کرد. خانم محسنی در پاسخ به ادعای جمهوری اسلامی گفت ما هم اکنون چهار عضو از خانواده اعدام شدگان دهه شصت در اینجا هستیم و هیچ کدام از عزیزان ما تروریست نبوده، بدون هیچ حکم و دادگاهی اعدام شده اند، بسیاری از آنان حکم آزادی داشتند. خانم محسنی گفت اگر ما همچنان پیگیر و مصمم در راه دادخواهی عزیزانمان گام برمی داریم، نه بخاطر انتقامجویی بلکه بخاطر عدم تکرار جنایت است. وی همچنین بر نگرانی اعضای خانواده های جانباختگان نسبت به افزایش چشمگیر اعدام ها در ایران در ماه های اخیر تأکید نمود و از خانم لوخ بیهلر خواست که اجازه ندهند اخبار نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر در ایران در بحبوحه مذاکرات هسته ای ایران با غرب به فراموشی سپرده شود.

پس از آن خانم منیرفرهودی، از اعضای خانواده جانباختگان دهه شصت، لیستی از محکومان به اعدام را در اختیار خانم لوخ بیهلر قرار داد. وی همچنین اعلام کرد که پس از روی کار آمدن دولت آقای روحانی در ایران حدود سیصد و بیست نفر تا کنون اعدام شده اند.

خانم خاطره معینی، از اعضای خانواده جانباختگان دهه شصت نیز، بیانیه ای را که به امضای پنجاه و نه نفر از بازماندگان قتل های سیاسی در ایران در دهه شصت رسیده و نسبت به تکرار فاجعه ی قتل عام در زندان ها هشدار می دهد، در اختیار خانم لخ بیهلر و آقای علی بورتاگل قرار داد. این بیانیه را علاوه بر خانواده جانباختگان راه آزادی، ده ها تشکل دموکراتیک و بیش از سیصد فعال سیاسی و مدافع حقوق بشر امضا کرده اند. در این بیانیه از نهادهای دموکراتیک جهانی خواسته شده است که برای توقف اعدام و سرکوب جمهوری اسلامی را زیر فشار قرار دهند.

خانم معینی از اعضای پارلمان اروپا خواست که در صورت سفر به ایران با خانواده های جانباختگان، بخصوص خانواده های قتل عام شدگان سال ٦٧ که همچنان زیر فشار و پشت در های بسته خاوران هستند، دیدار کند و صدای آنان را بشنود.

در ادامه جلسه آقای پرویز مختاری از اعضای خانواده های جانباختگان و همچنین گروه همبستگی برای حقوق بشر در ایران به روند ناعادلانه روند رسیدگی به پروند متهمان در ایران اشاره کرد و خواستار آن شد که اعضای هیات اروپایی. در بازدیدشان از ایران با خانواده های زندانیان سیاسی و عقیدتی ملاقات کنند. وی همچنین با اشاره به مرگ افشین اوسانلو در زندان، به شرایط نامساعد در زندان های ایران اشاره کرده و خواستار بهبود وضعیت زندان ها در ایران شد.

خانم فاطمه رضایی، از اعضای حامیان مادران پارک لاله در شهر دورتموند آلمان نیز در این جلسه گفت روند بررسی پرونده محکومان به اعدام، آقایان زانیار و لقمان مرادی، مسعود آروند و آرمان پیروزی مطابق با معیارهای اولیه حقوق بشر نبوده است. وی از مسئول کمیسیون حقوق بشر در پارلمان اروپا خواست که پرونده این افراد را مورد بررسی قرار دهد.

پس از این دیدار ، هیات ایرانی در نشست عمومی حقوق بشر در پارلمان اروپا شرکت کرد.
در این نشست که به ریاست خانم باربارا لوخ بیهلر برگزار شد، نمایندگان پارلمان اروپا به نقض حقوق بشر در نقاط مختلف جهان پرداختند. در رابطه با ایران مسئول کمیسیون حقوق بشر در پارلمان اروپا به اعدام آقایان حبیب الله گلپری پور، رضا اسماعیلی و شانزده نفری که در زاهدان اعدام شدند، اشاره کرد و افزایش تعداد اعدام ها در ماه های اخیر را نگران کننده خواند و قسمتهایی از بیانیه خانواده های جانباختگان راه آزادی را خواند و با أشاره به حضور اعضای خانواده ها در جلسه گفت، بر خلاف ادعای جمهوری إسلامی که می گویأ تنها تروریست ها در ایران اعدام میشوند، ما خانواده هایی را در اینجا میبینیم که بستگان اعدام شده ی آن ها تروریست نبوده اند.

۱۳۹۲ آبان ۲۱, سه‌شنبه

گزارش مراسم بزرگداشت بهکیش ها!

behkishha.jpg

روز پنج شنبه 16 آبان ماه ، به مناسبت گرامیداشت 6 نفر از جانباختگان خانواده ی بهکیش ها و همچنین تمامی کشته شدگان در این سی و چند سال بویژه کشته شدگان دهه شصت ، مراسمی گرم و صمیمی، در منزل مادر داغدیده و مقاوم و صبور بهکیش ها برگزار شد.
مادران پارک لاله نیز همچون خیل عظیمی از انسان دوستان و داغدیدگان در این مراسم گرم و پرشور شرکت نمودند.

قبل از شروع مراسم ، نسرین ستوده بطور خلاصه ، از تجارب خودش در زندان زنان برای جمع صحبت کرد که با تنوع افکار و عقیده بسیار خوب با همدیگر سازگار بودند و زندگی خوبی را در کنار هم تجربه کردند.
سپس مراسم با گفتاری از مادر شریفی در مورد خانواده جانباختگان خانواده بهکیش و تمامی جانباختگان شروع شد . مادر شریفی یاد تمامی کسانی که در دوران حکومت جمهوری اسلامی کشته شده اند را گرامی داشت و به همین مناسبت یک دقیفه سکوت اعلام کرد .

پس از آن فیلمی از خاوران گذاشته شد.فیلم با صحبت های یکی از مادران خاوران شروع شده و به توضیحاتی در مورد گورستان خاوران و کشتارهای دسته جمعی و غیره پرداخت. در فیلم به این حقیقت اشاره شد که اولین فردی که در گورستان خاوران دفن شده است ، یک بهایی بوده است. همچنین در فیلم اشاره ای به این شد که حکومت بعد از جنگ به بهانه ی حمله مرصاد شروع به کشتار در زندان کرد و بسیاری از آنان را از بین برد. این گفته مورد اعتراض بسیاری از شرکت کنندگان قرار گرفت و آنان با سند و شواهدی که داشتند تاکید کردند که حمله مرصاد هیچ ربطی به کشتار زندانیان نداشته و این پروژه از سال 66 در زندان شروع شده بود و حتی در مواردی بازجوها به زندانیان اعلام کرده بودند که قرار است این اقدام در موردشان صورت گیرد.
فیلم به آزار و اذیت ماموران برای جلوگیری از گرفتن مراسم اشاره می کرد و اینکه نمی گذاشتند حتی کوچکترین نشانه ای بر سر مزار عزیزانشان داشته باشند. به یافتن گورهای دسته جمعی اشاره شد، واین که در این سالها برای از بین بردن گورستان خاوران چه تلاش هایی از طرف ماموران شده است و می خواستند با فروش قبر مزار جانباختگان را از بین ببرند که مقاومت و ایستادگی مادران مانع این اتفاق شد.
سرود زیبای نازلی سخن بگو و سرود زیبای خاوران خوانده شد. به تناوب در بین برنامه اشعار شاعران بوسیله ی شرکت کنندگان خوانده می شد.
فیلم دیگری از مادر بهکیش خطاب به سازمان ملل گذاشته شد و اعتراض او از نهادهای حقوق بشری که چرا به دادشان نمی رسند، چرا نام فرزندانشان را در رسانه ها نمی گویند . مگر فرزندانشان چه گناهی کردند. با زحمت آنان را بزرگ کرده بود و همه تحصیل کرده بودند، چرا آنان را کشتند؟ چرا دست از سردخترش برنمی دارند.

یکی از شرکت کنندگان با صدای بسیار زیبا در بین برنامه آواز می خواند و بقیه شرکت کنندگان هم با او هم صدایی می کردند. یکی دیگر از شرکت کنندگان با نواختن زیبای تار و صدای دلنشینی که داشت به مراسم لطف و صفای خاصی داده بود.
منصوره بهکیش ، سه نامه ای را که در تاریخهای مختلف ، مادران خاوران برای مسئولین فرستاده بودند، خواند که به هیچ کدام هم رسیدگی نشده بود.
همسران و مادران از خاطرات روزهای تلخ بی خبری از فرزندانشان قبل از اعدام های سال 67 گفتند. همسران از شرایط سختی که به تنهایی باید متحمل می شدند و فرزندانشان را تربیت می کردند، گفتند. که خوشبختانه هم تمامی فرزندانشان موفق شده اند. همسری تعریف می کرد که در آن روزهای شوم او هم زندانی بود، شرایط بسیار بدی در زندان بود، اکثر زندانیان ، عزیزان اعدامی داشتند و برای اینکه همدیگر را تضعیف نکنند حتی نمی توانستند گریه کنند و مجبور بودند بغض های خود را بخورند. همسر دیگری از اینکه هنوز نمی تواند از دست دادن عزیزش را باور کند و درد آن هنوز برایش زنده است.

میهمانان از مادران خاوران و از اینکه در این سالها کار بسیار ارزشمندی را برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره فرزندانشان انجام داده اند ، تشکر کردند. و تاکید کردند که نباید گفت آنان بیگناه بودند، چون فرزندان آنان با شناخت پا به عرصه گذاشته و با ظلم مبارزه کردند.

شاعری از اشعار سفیدش که به مادر بهکیش و اعدامیان تقدیم کرده بود خواند.
در پایان یکی از میهمانان به این مسئله اشاره کرد که گرفتن مراسم یادبود و دادخواهی از کسانی که به هیچ وجه به داد مردم نمی رسند فایده ای ندارد، بلکه تنها ادامه راه این کشته شدگان ارزشمنداست ، پس باید راه آنان را ادامه داد.

پس از پذیرایی بسیار صمیمانه و صرف شام ، میهمانان با خواندن ترانه سراومد زمستان و آرزوی روزهای خوب خانه باصفا و گرم مادر بهکیش را ترک گفتند.

پی نوشت :
در صف قربانیان دهه 60 خانواده ی بهکیش از شناخته شده ترین نام هاست.
اسامی اعضاء این خانواده که در دهه 60 یکی پس از دیگری پرپر شدند به شرح زیر است:زهرا (٣۷ ساله) گویا در سوم شهریور ۱٣۶۲ با خوردن سیانور و یا زیر شکنجه کشته شد، محمود (٣۷ ساله) گویا در ۶ شهریور ۱٣۶۷ در زندان گوهردشت اعدام شد، محمدرضا (۲۶ ساله) گویا در خیابان و بدون آنکه مسلح باشد به قتل رسید، محسن (۲۱ ساله) در بیست و چهارم اردیبهشت ۱٣۶۴ در زندان اوین اعدام شد، محمد علی (۲۴ ساله) گویا در ۶ شهریور ۱٣۶۷ در زندان گوهردشت اعدام شد، و سیامک اسدیان- همسر زهرا (۲۶ ساله) در ۱٣ مهر ۱٣۶۰ در یک درگیری مسلحانه در شمال کشته شد.

۱۳۹۲ آبان ۲۰, دوشنبه

کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی یاد و خاطر این عزیز گرامی باد

نگاره: ‏۲۰ آبان چهارمین سالگرد اعدام ستاره سرخ راه آزادی احسان فتاحیان به دست جمهوری ننگین اسلامی است.

https://www.facebook.com/zendani.siasi

کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی یاد و خاطر این عزیز گرامی باد

احسان فتاحیان متولد ( ١٣٦٢/١٢/١٢ در کرمانشاه) فعال سیاسی کرد زبان ایرانی بود که بامداد روز چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۸ در سنندج اعدام شد. 

فتاحیان در ۲۹ تیر ۱۳۸۷ در کامیاران دستگیر شد. و به اتهام محاربه از طريق عضویت در حزب کومله از سوی قاضی بابايی رئيس شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به تحمل ۱۰ سال حبس توام با تبعيد به شهرستان رامهرمز محکوم شد

دادستان عمومی و انقلاب کامياران و همینطور آقای نصرالله نصری بعنوان وکیل احسان فتاحيان، نسبت به حکم صادره اعتراض کردند که با توجه به تقاضای تشديد مجازات از طرف دادستان شهرستان کامياران که مجازات تعيين شده را متناسب با شدت عمل ارتکابی ندانسته بود، به استناد تبصره ۳ ماده ۲۲ قانون اصلاح تشکيل دادگاه‌های عمومی و انقلاب و مواد ۱۸۶ ، ۱۹۰ و ۱۹۱ قانون مجازات اسلامی، با تشديد مجازات حبس در تبعيد به مجازات اعدام، تقاضای تجديدنظرخواهی وی نيز مردود اعلام شد.

پس از صدور حکم اعدام برای فتاحیان بسیاری از سازمان‌های حقوق بشری از جمله دیده‌بان حقوق بشر و عفو بین‌الملل خواستار لغو این حکم شدند.

همچنین فتاحیان اعتصاب غذایی را آغاز کرد که با همراهی بسیاری از زندانیان زندان سنندج به یک اعتصای غذای دسته‌جمعی تبدیل شد و تعدادی از زندانیان زندان‌های دیگر استان‌های کردستان و آذربایجان غربی هم به این اعتصاب غذا پیوستند.

اعدام فتاحیان در شرایطی در ۲۰ آبان اجرا شد که به خانوادهٔ او اجازه ملاقات با وی داده نشد و جسدش نیز به خانواده تحویل نشد.

سرنگون باد جمهوری ننگین اسلامی‏۲۰ آبان چهارمین سالگرد اعدام ستاره سرخ راه آزادی احسان فتاحیان به دست جمهوری ننگین اسلامی است.

احسان فتاحیان متولد ( ١٣٦٢/١٢/١٢ در کرمانشاه) فعال سیاسی کرد زبان ایرانی بود که بامداد روز چهارشنبه ۲۰ آبان ۱۳۸۸ در سنندج اعدام شد.

فتاحیان در ۲۹ تیر ۱۳۸۷ در کامیاران دستگیر شد. و به اتهام محاربه از طريق عضویت در حزب کومله از سوی قاضی بابايی رئيس شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به تحمل ۱۰ سال حبس توام با تبعيد به شهرستان رامهرمز محکوم شد

دادستان عمومی و انقلاب کامياران و همینطور آقای نصرالله نصری بعنوان وکیل احسان فتاحيان، نسبت به حکم صادره اعتراض کردند که با توجه به تقاضای تشديد مجازات از طرف دادستان شهرستان کامياران که مجازات تعيين شده را متناسب با شدت عمل ارتکابی ندانسته بود، به استناد تبصره ۳ ماده ۲۲ قانون اصلاح تشکيل دادگاه‌های عمومی و انقلاب و مواد ۱۸۶ ، ۱۹۰ و ۱۹۱ قانون مجازات اسلامی، با تشديد مجازات حبس در تبعيد به مجازات اعدام، تقاضای تجديدنظرخواهی وی نيز مردود اعلام شد.

پس از صدور حکم اعدام برای فتاحیان بسیاری از سازمان‌های حقوق بشری از جمله دیده‌بان حقوق بشر و عفو بین‌الملل خواستار لغو این حکم شدند.

همچنین فتاحیان اعتصاب غذایی را آغاز کرد که با همراهی بسیاری از زندانیان زندان سنندج به یک اعتصای غذای دسته‌جمعی تبدیل شد و تعدادی از زندانیان زندان‌های دیگر استان‌های کردستان و آذربایجان غربی هم به این اعتصاب غذا پیوستند.

اعدام فتاحیان در شرایطی در ۲۰ آبان اجرا شد که به خانوادهٔ او اجازه ملاقات با وی داده نشد و جسدش نیز به خانواده تحویل نشد.